تحولات لبنان و فلسطین

واشنگتن باید هر طور که می‌تواند ایران و روسیه را علیه یکدیگر قرار دهد. برای قرن‌ها، روابط آنها پرتنش بوده و دلایل خوبی برای این امر وجود دارد.

چگونه آمریکا می تواند بین دو دشمن خود جدایی افکند؟ / گزارش فارین افرز از توطئه غرب در رابطه با ایران و روسیه

از آغاز حمله به اوکراین، روسیه روابط نزدیکی با ایران برقرار کرده؛ مسکو به تهران حمایت‌های نظامی، پوشش دیپلماتیک و اطلاعاتی ارائه داده و در عوض، جمهوری اسلامی سلاح‌هایی را فراهم کرده است. به عنوان نمونه، در ژوئیه ۲۰۲۲، آیت الله خامنه‌ای، رهبر عالی ایران، ناتو را "موجودی خطرناک" توصیف کرد و ادعا کرد که اگر روسیه ابتکار عمل را به دست نمی‌گرفت، غرب به هر حال باعث جنگ در اوکراین می‌شد.

نشریه آمریکایی فارین افرز با ذکر این مقدمه تلاش دارد ضمن برجسته کردن نقاط اختلافی میان ایران و روسیه، راهکارهایی به غرب برای پیشبرد منافع خود بدهد. این رسانه نوشت: برای ناظران هر دو کشور، این شراکت نباید تعجب‌آور باشد. این دو کشور از سرسخت‌ترین مخالفان غرب هستند. از زمان انقلاب ۱۹۷۹ ایران، رهبران این کشور به شدت ضدآمریکایی بوده و ادعا می‌کنند که همواره هدف توطئه‌هایی برای انزوا و تضعیف دولت جمهوری اسلامی بوده‌اند. در همین حال، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، استدلال کرده است که جنگ با اوکراین در واقع جنگی با ناتو است که قصد دارد روسیه را نابود کند. این کشورها تحت تحریم‌های سخت قرار دارند و به دنبال شرکایی در هر جایی که بتوانند پیدا کنند هستند.

نقاط اختلافی

با این حال، علیرغم شباهت‌های موجود بین این کشورها، شراکت آنها می‌تواند شکننده‌تر از آنچه که در ابتدا به نظر می‌رسد، باشد. ایران و روسیه تاریخچه طولانی از اختلافات دارند که هیچ‌گاه کاملاً از بین نرفته است. از نظر اقتصادی، آنها کشورهای نفتی هستند که برای بازارهای مشابه رقابت می‌کنند. از نظر سیاسی، در حال رقابت بر سر این هستند که کدام یک باید قدرت اصلی در قفقاز و آسیای مرکزی باشد. آنها رویکردهای متفاوتی نسبت به خاورمیانه دارند. در واقع، جز تضعیف هژمونی غرب، هیچ دستورکار بین‌المللی هم‌راستایی ندارند. حتی در مورد واشنگتن نیز تفاوت‌های استراتژیک دارند. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، روسیه به کمک به دونالد ترامپ پرداخته بود، در حالی که طبق گزارش وزارت دادگستری ایالات متحده، ایران در تلاش بود او را به قتل برساند.

واشنگتن و هم‌پیمانانش باید از این تفاوت‌ها بهره‌برداری کنند تا فاصله‌ای بین مسکو و تهران ایجاد کنند. برای انجام این کار نیازی به نزدیکی به هیچ‌یک از این دولت‌ها نیست. در عوض، غرب می‌تواند از طریق سیاست‌های انرژی که قیمت نفت را کاهش می‌دهد، اقتصاد این دو کشور را علیه یکدیگر قرار دهد. آنها باید به هر یک یادآوری کنند که در بیشتر نقاط جهان، دیدگاه‌های سیاسی آنها در تضاد است. همچنین باید همکاری مسکو و تهران را در مناطقی که می‌خواهند در آنجا همکاری کنند، سخت‌تر کنند. در غیر این صورت، ایران و روسیه ممکن است اختلافات خود را پشت سر بگذارند و یک شراکت پایدار برقرار کنند که نتیجه آن جهانی بی‌ثبات‌تر و خشونت‌آمیزتر خواهد بود.

منابع رفتار ایران و روسیه

مشکلات روسیه با غرب به ابتدای دوران پس از جنگ سرد بازمی‌گردد. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ فرو پاشید، روس‌ها به شدت نوستالژیک برای اتحاد جماهیر شوروی شده و از ایالات متحده دلخور بودند. بسیاری از آنها نظریه‌های توطئه‌ای را گسترش دادند که بر اساس آن غرب در تلاش بود تا اتحاد جماهیر شوروی را تکه‌تکه کند و پس از فروپاشی آن، کمک‌های اقتصادی لازم را مسدود کرده و به‌طور کلی از ضعف روسیه بهره‌برداری می‌کرد. سرانجام، آنها از پوتین حمایت کردند که وعده بازگرداندن ثبات را داد و در تلاش بود تا قدرت مسکو را احیا کند.

مشکلات ایران با غرب نیز تاریخ طولانی دارد. ایالات متحده در سال ۱۹۵۳ از یک کودتای نظامی حمایت کرد که نخست‌وزیر منتخب ایران را سرنگون کرد و سلطنت شاه محمدرضا پهلوی، که طرفدار غرب بود، را تقویت نمود. شاه در اوایل دهه ۱۹۶۰ یک برنامه مدرن‌سازی اقتصادی به نام "انقلاب سفید" را آغاز کرد و وعده داد که این برنامه رشد قوی و توسعه صنعتی را برای ایرانیان به ارمغان می‌آورد. اما بسیاری از مزایا به طبقات بالاتر و میان‌رده رسید. میلیون‌ها ایرانی فقیر و روستایی شاهد فروپاشی شبکه‌های ایمنی خود بودند. کشور به طور کلی دچار سردرگمی شد که به نوبه خود به وقوع انقلاب ۱۹۷۹ کمک کرد و رژیم اسلامی ایران را به قدرت رساند.

ایران و روسیه، بنابراین، هر دو از یک بی‌اعتمادی عمیق و ریشه‌دار به نظم غربی برخوردارند. اما شباهت‌ها میان این دو کشور به همین جا ختم نمی‌شود. ساختار رژیم هر دو کشور نیز بسیار مشابه است، به طوری که اقتصادهای تحت رهبری دولت و خدمات اطلاعاتی قدرتمند در هر دو کشور وجود دارد. واشنگتن، که به خوبی از نحوه ساختار آنها آگاه است، تحریم‌های گسترده‌ای را برای غیرقابل‌پایدار کردن سیستم‌های آنها اعمال کرده است. اما به طور پارادوکسیکال، تجربه ایران نشان می‌دهد که تحریم‌ها به تقویت این رژیم‌ها کمک می‌کنند، زیرا این تحریم‌ها مانع از این می‌شوند که کسی قدرت اقتصادی خارج از نخبگان ایجاد کند.

شراکت در جرم

شراکت نظامی جمهوری اسلامی با پوتین پیش از حمله روسیه به اوکراین آغاز شده بود. این دو در سال ۲۰۱۵ روابط نظامی خود را برقرار کردند، زمانی که روسیه برای پشتیبانی از رژیم بشار اسد در سوریه وارد عمل شد. این دو کشور همچنین یک کمیسیون نظامی مشترک تشکیل دادند تا تعاملات سطح بالا بین ژنرال‌ها، آموزش پرسنل و تأمین تسلیحات را تسهیل کنند.

اما از سال ۲۰۲۲، مسکو و تهران همکاری‌های دفاعی خود را به سطح جدیدی رسانده‌اند. ایران اکنون به روسیه پهپادهای جنگی، موشک‌های بالستیک، گلوله‌های توپخانه، مهمات سلاح‌های سبک، راکت‌های ضد تانک، بمب‌های هاوان و بمب‌های قابل هدایت ارائه می‌دهد. ایران همچنین به روسیه کمک کرده است تا یک کارخانه پهپاد در منطقه تاتارستان روسیه بسازد. در عوض، روسیه موافقت کرده است تا جنگنده‌ها، هلیکوپترهای تهاجمی، هواپیماهای آموزشی و سیستم‌های راداری به تهران ارسال کند. روسیه همچنین قابلیت‌های سایبری و اطلاعاتی را با ایران به اشتراک گذاشته است.

ایران و روسیه فراتر از مسائل نظامی متعارف با یکدیگر همکاری می‌کنند. در واقع، به نظر می‌رسد که هر چیزی برای سرنگونی غرب مجاز باشد. کرملین اطلاعات و فناوری‌های محرمانه‌ای را به تهران برای کمک به توسعه سلاح‌های هسته‌ای داده است. روسیه از موقعیت خود در شورای امنیت سازمان ملل استفاده کرده تا ایران را از پاسخگویی به اقدامات بی‌ثبات‌کننده و نقض‌های قوانین بین‌المللی معاف کند. مسکو اطلاعات به اشتراک گذاشته و تسلیحات به گروه‌های تحت حمایت ایران مانند حماس، حزب‌الله و حوثی‌ها ارسال کرده است. این دو کشور درباره نحوه سرکوب اعتراضات، تضعیف تلاش‌های سازمان‌دهی مخالفان و نظارت بر شهروندان خود مشاوره می‌دهند. روسیه حتی تکنولوژی پیشرفته نظارتی را به ایران ارائه کرده است.

همکاری اقتصادی میان این دو کشور نیز در حال افزایش است. در سال ۲۰۲۳، تهران یک توافق تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا که تحت رهبری روسیه است، امضا کرد و دعوت‌نامه‌ای برای پیوستن به بریکس دریافت کرد؛ بلوکی که در سال ۲۰۰۹ توسط برزیل، روسیه، هند و چین بنیان‌گذاری شد و سال بعد آفریقای جنوبی به آن پیوست. روسیه صادرات گندم خود را به ایران افزایش داد. هر دو کشور مکانیزمی برای انتقال بانکی راه‌اندازی کردند تا بتوانند مستقیماً با روبل و ریال تجارت کنند و از تحریم‌های غربی که مانع از استفاده آنها از یورو یا دلار می‌شود، اجتناب کنند. آنها درباره ایجاد آنچه که به آن "کریدور حمل و نقل شمال-جنوب بین‌المللی" می‌گویند، بحث کرده‌اند—مسیر کشتی، راه‌آهن و جاده‌ای که هند، ایران و روسیه را به هم متصل می‌کند.

هم‌اتاق‌های عجیب

ایران و روسیه ممکن است در سال‌های آینده به یکدیگر نزدیک‌تر شوند، اما همکاری بیشتر قطعی نیست. با وجود تمام مزایای آن، اتحاد ایران و روسیه تناقضات ذاتی، بی‌اعتمادی متقابل و منافع رقیب‌هایی دارد که می‌تواند دوام آن را تهدید کند.

یکی از بزرگ‌ترین موانع، تاریخ مشترک ایران و روسیه است. این دو کشور که از لحاظ جغرافیایی به دریاچه کاسپین متصل هستند، قرن‌ها به عنوان رقبای امپراتوری با یکدیگر درگیری داشتند. نیروهای شوروی در دوران جنگ جهانی دوم بخش‌هایی از ایران را اشغال کردند و ایران در بسیاری از دوران جنگ سرد بخشی از بلوک غرب بود. این وضعیت، البته، پس از انقلاب ۱۹۷۹ تغییر کرد، اما رهبری جدید روحانی ایران علاقه‌ای به هم‌راستایی با اتحاد جماهیر شوروی سکولار نداشت. آیت‌الله روح‌الله موسوی خمینی، نخستین رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران، از واشنگتن متنفر بود، اما به هیچ‌وجه از مسکو نیز خوشش نمی‌آمد و آن را "شیطان کوچکتر" می‌نامید.

پس از پایان جنگ سرد، این دو کشور در حیطه پساشوروی گاهی به توافقات ناخوشایندی دست یافتند. ایران در اوایل دهه ۱۹۹۰ به مسلمانان چچنی که برای استقلال از روسیه می‌جنگیدند، بی‌توجهی نشان داد، با وجود اینکه قانون اساسی ایران از "تعهد برادری به تمام مسلمانان و حمایت بی‌دریغ از مستضعفان" سخن می‌گوید. این دو کشور در اوایل دهه ۲۰۰۰ یکدیگر را با دقت زیر نظر داشتند زمانی که ارمنستان و آذربایجان درگیر شدند. در برخی جهات، آنها امروزه رقابت دارند. از زمان جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰، مسکو در تلاش است تا به باکو کمک کند کریدوری به ترکیه بسازد. در حالی که تهران سعی کرده است جلوی آن را بگیرد، زیرا می‌ترسد این کریدور دسترسی مستقیم آن به ارمنستان را قطع کرده و نفوذ منطقه‌ای‌اش را کاهش دهد.

ایران و روسیه در خاورمیانه نیز به توافق کامل نمی‌رسند. برای مثال، ایران و اسرائیل دشمنان آشکار یکدیگر هستند. اما روسیه رابطه کاری قوی‌ای با اسرائیل دارد. درست است که از زمان آغاز جنگ غزه در سال گذشته، پوتین به شدت از اسرائیل انتقاد کرده است و حتی یک هیئت از حماس را به روسیه دعوت کرده است. همچنین تسلیحات روسی به بسیاری از دشمنان منطقه‌ای اسرائیل راه یافته است. اما بیش از یک میلیون اسرائیلی به زبان روسی صحبت می‌کنند که این امر به مسکو این امکان را می‌دهد تا در اسرائیل نفوذ داشته باشد و امنیت اسرائیل را در اولویت قرار دهد. اسرائیل نیز در عوض از منافع روسیه در سوریه حمایت کرده است. روسیه همچنین در تلاش است تا روابط نزدیک‌تری با کشورهای عربی خاورمیانه برقرار کند تا از سرمایه‌گذاری‌های منطقه خلیج فارس بهره‌برداری کند و سرمایه‌های تحریمی روسیه را از طریق بانک‌های خلیج فارس منتقل کند. این نیازها طبیعی است که روسیه را حساس‌تر به شکایات جهان عرب از رفتار ایران کند.

ایران و روسیه تنها منافع ژئوپولیتیکی متفاوتی ندارند. با وجود همه صحبت‌هایشان درباره ایجاد شراکت‌های تجاری، هر دو کشور در نهایت تحت سلطه صنایع هیدروکربنی خود قرار دارند و چون تحریم‌های غربی امکان فروش به تمام بازارها را محدود کرده است، آنها مجبورند نفت خود را در همان بازارهای محدود به فروش برسانند. این رقابت ممکن است به زودی شدت گیرد: بزرگ‌ترین این بازارها، چین، در حال تجربه کندی اقتصادی است که ممکن است تقاضا برای انرژی را کاهش دهد.

در نهایت، از یک سطح بنیادی‌تر، ایران و روسیه فرهنگ‌های استراتژیک متفاوتی دارند. برای بیشتر قرن بیستم، مسکو یکی از دو ابرقدرت جهانی بود و همچنان احساس تاریخ‌ساز بودن دارد. در حالی که ایرانی‌ها آرزوهای هژمونیک دارند، این آرزوها به شدت منطقه‌ای هستند. برای قرن‌ها، ایرانی‌ها احساس می‌کردند که توسط دولت‌های قدرتمندتر از جمله روسیه استثمار شده‌اند. در دهه ۲۰۱۰، به هر حال، مسکو با همکاری در تحریم‌های غربی به فشار آوردن بر ایران برای محدود کردن برنامه هسته‌ای‌اش کمک کرد.

رابطه‌هایی که تفرقه ایجاد می‌کنند

این رسانه در انتها در راستای پیشنهاد به مقامات کاخ سفید برای مدیریت تنش با روسیه و ایران آورده: در حال حاضر، غریزه در واشنگتن این است که ایران و روسیه را با هم دسته‌بندی کند و آنها را به عنوان نوعی محور دائمی که تهدیدی برای منافع آمریکاست در نظر بگیرد. اما با توجه به تفاوت‌های زیادی که بین این دو کشور وجود دارد، مقامات آمریکایی باید آنها را آنطور که هستند درمان کنند: شرکای راحتی. این بدان معناست که به جای ترکیب این دو کشور، واشنگتن باید با دقت به دنبال راه‌هایی برای تفرقه‌اندازی بین آنها باشد.

ایالات متحده می‌تواند با هوشمندی در مورد تحریم‌ها و بویژه سوخت های فسیلی اقدام کند. اما دولت بایدن ثبات بازارهای انرژی را بر اعمال کامل فشار بر ایران و روسیه اولویت داده است، بنابراین دو کشور توانسته‌اند تولید خود را حفظ کنند. اما در دنیای امروز که پر از ظرفیت اضافی است، ایالات متحده می‌تواند با افزایش فشار تحریم‌ها، تلاش بیشتری برای کاهش درآمدهای هیدروکربنی آنها انجام دهد. اگر واشنگتن اجرای تحریم‌ها را تشدید کند، این امر می‌تواند باعث افزایش هزینه‌های خرید نفت توسط چین شود، که در نتیجه درآمدهای ایران و روسیه کاهش می‌یابد. اعمال محدودیت‌های بیشتر بر سقف قیمت نفت روسیه که کشورهای G۷ در سال ۲۰۲۲ اعمال کردند، همین تأثیر را خواهد داشت، همانطور که هر تلاش دیگری برای کاهش قیمت نفت‌ها.

به همین ترتیب، ایالات متحده باید بر دیگر راه‌هایی که منافع دو کشور در تضاد است، تأکید کند. به عنوان مثال، کمپین‌های اطلاعاتی هدفمند باید نشان دهند که چگونه روسیه از اولویت‌های عربستان سعودی و امارات متحده عربی در خاورمیانه حمایت می‌کند و در مقابل ایران قرار دارد. غرب همچنین باید روابط پایدار روسیه با اسرائیل را برجسته کند. در برخی موارد، غرب می‌تواند با افشای اطلاعاتی که این تنش‌ها را نمایان می‌کند، این حقایق را به نمایش بگذارد. اما درمان این دو کشور به عنوان یک واحد مشترک کافی نیست تا قدرت ترکیبی آنها را محدود کند. واشنگتن باید هر طور که می‌تواند آنها را علیه یکدیگر قرار دهد. برای قرن‌ها، روابط آنها پرتنش بوده و دلایل خوبی برای این امر وجود دارد. استراتژی ایالات متحده باید به این تنش‌ها دامن بزند، نه اینکه آنها را سرکوب کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.